نقد و بررسی : پسر آفتاب
توضیحات
اثری است از لسلی کانر به ترجمه آناهیتا حضرتی و چاپ انتشارات پرتقال. این کتاب داستان پسربچه ای است که در زندان به دنیا آمده و همه عمر یازده ساله اش را در آن گذرانده است، مادرش جسیکا مدت بسیاری از دوران حبسش را گذرانده و حالا درخواست آزادی مشروط داده است، در خواستی که گویا مشکلی بر سر راه آن وجود دارد؛ پسر آفتاب نامی است که یکی از شهربندان آن جا به پری داده است، پری بعد از یازده سال شک کرده که آیا مادرش واقعا جرمی مرتکب شده یا نه، او به دنبال کشف رازی است که از آن بی خبر است.
گزیده ای از کتاب
همه هم زمان حرف می زنیم. می خندیم، کمی گریه می کنیم. من و مامان با هم روی یک صندلی می نشینیم. شانه هایم را می گیرد و طوری فشار می دهد که انگار می خواهد مطمئن شود همانی هستم که شش روز پیش از آنجا خارج شد! خانم جینا، خانم ساشونا و اد گنده کنارمان هستند. صد نوع دلم برات تنگ شده بود! و خیلی خوبه که برگشتی! می شنوم.
اد گنده می گوید پوست و استخوان تر شده ام. خانم جینا فکر می کند قدم بلندتر شده است. مامان به این فکر می کند که شاید باید بروم سلمانی و ساشونا می خواهد بداند عکس گرفته ام یا نه.
مشخصات فنی :
مترجم | آناهیتا حضرتی |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 371 |
تاریخ تجدید چاپ | 1399-03-11 |
سال چاپ | 1399 |
وزن | 286 |
دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده