نقد و بررسی : قدرت های نسبتا عجیب 1:دروغ سنج بدبو
کتاب قدرت های نسبتا عجیب 1: دروغ سنج بدبو اثری است از جنیفر کیلیک به ترجمه نیلوفر خوش زبان و چاپ انتشارات پرتقال. داستان این کتاب درباره دو بچه با قدرت های نسبتا عجیب است؛ الکس یک مامور مخفی است که قدرت تشخیص دروغ را دارد و جس همکار اوست و می تواند با حیوانات ارتباط برقرار کند. جس و الکس هر دو تجربه ای تقریبا مشابه در گذشته داشته اند و قدرتی که اکنون دارند نتیجه همان تجربه است. رابطه آن ها از روی نیمکت دوستی مدرسه آغاز شده؛ جس هنگام ارتباط گرفتن با حیوانات حرکات عجیب و غریبی می کند و گوش الکس هنگام شنیدن دروغ بوی گندی می دهد.
آن ها می خواهند با کمک قدرت های عجیبشان و با همکاری هم از راز مودب بودن غیرعادی بچه های مدرسه ی چری تری لین سر در بیاورند.
«یکی از ما باید مخفیانه بره اون جا.»
من و جس داشتیم به راهی فکر می کردیم که بتوانیم وارد سوئیت مازم شویم تا بفهمیم آن جا دارد چه اتفاقی می افتد که این طور بچه ها را روانی کرده.
جس گفت: «به من نگاه نکن، من ترجیح می دم فلفل قرمز به چشم هام بمالم، اما وانمود نکنم از جلسه های مازم خوشم می آد.»
«راستش تو حق داری. هیچ آدمی رو نمی شناسم که از تو بدتر عمل کنه. برای این کار، باید دروغ بگی. باید با آدم هایی که ازشون متنفری، مودبانه حرف بزنی و بهشون لبخند بزنی.»
«لبخند رو می تونم بزنم!»
«بی خیال جس، هر دومون می دونیم که تو فقط وقت هایی لبخند می زنی که پیش د.د هستی یا وقت هایی که داری برای چیزی طومار می نویسی و امضا جمع می کنی.»
«خب، جنابعالی هم این قدر این طرف و اون طرف دوئیدی و نصف بچه ها رو توی مازم عاصی کردی که امکان نداره بتونی بری اون جا. خانم اسمایلی و خانم فورترس تا همین جا هم بهت مشکوکن.»
«چیزهایی که لازم داریم یه چنگک، یه قوطی اسپری مو و یه دستگاه ضبط صداست.»
جس گفت: «چیزی که لازم داریم یه نفر ریزه میزه و آرومه که بتونه راحت مخفی شه و ازش مطمئن باشیم که لومون نمی ده.»
«می دونم که به دارت دیور اعتماد داریم، اما اون مثل زرافه درازه!»
«منظورم دیو نبود، احمق جان. یه مورد مناسب سراغ دارم.»
جس خم شد روی میز و دماغش رو به روی دماغ باب قرار گرفت. «خواهش می کنم، باب. از خجالتت در می آیم.»
مشخصات فنی :
قطع | رقعی |
---|---|
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 204 |
سال چاپ | 1398 |
دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده