نقد و بررسی : موهیتو
یه دختر از جنس شیشه س خیلی زود با کم محبتی می شکنه. سرش را برای یک لحظه بالا آورد. خیره نگاهم کرد و بعد با پوزخند گفت: _ خب دخترِ از جنس شیشه، تو مگه نمی دونی وقتی یه شی شیشه ای می شکنه چی می شه؟ از سوالش تعجب کردم و گفتم: _ چی می شه؟ دست هایم را کامل تمیز کرده بود. باند را داخل نایلون انداخت و بسته ای چسب زخم بیرون آورد و یکی از آن ها را باز کرد و به شست دست راستم زد و در همان حال گفت: _ شیشه شکسته خودش رو نمی بره! هر کی بیاد سمتش رو زخمی می کنه. نه؟ لبخندی مزموز روی لبم نشست.
دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده