نقد و بررسی : قانون توانگری
معرفی کتاب قانون توانگری
داستانهای واقعی و تجربیات شخصی نویسنده بخش زیادی از این کتاب را تشکیل میدهد. پس میتوانید مطمئن باشید که با کتابی تجاری و تبلیغاتی سروکار ندارید. حرفهای این کتاب چیزی فرای شعارهای همیشگی روانشناسان و مربیان مثبتاندیشی است. همین که بدانید نویسنده زن جوانی است که همسرش را از دست داده و حالا باید با فقر و تنگدستی از پسر کوچکش مراقبت کند، خودش بخش زیادی از شک و تردید راجعبه این کتاب را از بین میبرد. پاندر با فکر این که تا ابد محکوم به زندگی در فقر است، پسرکوچولویش پابرهنه آوارهی کوچه و خیابان میشود، و دیگر روز خوش نمیبینند، در برزخی وحشتناک زندگی میکرد. او پانزده سال، تمام کتابفروشیها را زیر و رو میکرد تا بتواند کتابی پیدا کند که رازهای کوچک و ممکن ثروتمند شدن را به او بگوید. اما چنین کتابی وجود نداشت. او آنقدر به این موضوع و قدرت درونی ذهن خودش فکر کرد تا راه اندیشهی توانگر را پیدا کرد. به محض این که ذهنیت او نسبت به ثروت و پول تغییر کرد، همه چیز عوض شد و زندگی هم روی دیگر خودش را نشان داد. اینجا بود که پاندر پس از مدتی تصمیم گرفت هرچیزی که در این مسیر دشوار یاد گرفته را بنویسد تا اگر روزی کسی به همان جایی رسیده، که او رسیده بود، بتواند با خواندن این کتاب، خیلی زودتر و آسانتر به نتیجه برسد. در کتاب قانون توانگری، نویسنده براساس تجربیات خودش چیزهایی را یادآوری میکند که شاید تابهحال بارها شنیدهاید، اما از کنار آنها ساده گذشتهاید. او تمام مسائل مربوط به ثروتمند شدن را بررسی میکند. ضمن این که تمام اقشار فرهنگی و اجتماعی جامعه را در دیدگاههای مختلف ثروت در نظر میگیرد.
فقر گناه است، گناهکار نباشید. پاندر در این کتاب یادآوری میکند که به خاطر همین فقر است که زندانها پر از مجرم است، و کوچه و خیابانها پر است از کودکان معصومی که به احتمال خیلی زیاد آیندهی چندان خوب و خوشی در انتظارشان نیست. جالب اینجاست که انسانی وجود ندارد که نخواهد ثروتمند و توانگر باشد. اگر چنین کسی را دیدید، مطمئن باشید آدم نابهنجاری است. او همان کسی است که نظم سیستم زندگی اجتماعی و تلاشهای دیگران برای داشتن زندگی بهتر را به هم میزند. از دید این نویسنده، فقر ابزاری برای سیاستمداران و حاکمان است که به وسیلهی آن میتوانند، مردم را کنترل کنند. روش سادهای است، اما در طولانیمدت میتواند از انقلابهای مردمی جلوگیری میکند. آنها به نوعی با سوء استفاده از این موضوع، فرهنگ فقر و سادهزیستی را طوری میان مردم رواج دادهاند که مردم فکر میکنند هرقدر در نکبت و بدبختی بیشتری زندگی کنند، انسانهای درستکارتری خواهند بود. اما امروز دیگر همه میدانیم که اینطور نیست. حتی خدا هم به موسی میگوید: «خدای خود را به یاد داشته باش، چون اوست که به تو قدرت میدهد تا توانگر شوی». به اعتقاد نویسنده، خدا این دنیا را آفریده تا همه بتوانند از نعمتهای آن بهره ببرند و زندگی خوب و خوشی داشته باشند. پاندر میگوید که زمان حال یکی از بزرگترین فرصتهایی است که درحال حاضر دارید. گذشته را از دست رفته بدانید. آینده هم که هنوز نیامده است. پس تنها امکاناتی که دارید زمانِ حال و قدرت ذهنتان است. جیبهای خالی خود را فراموش کنید و فقط به این فکر کنید که با این امکاناتی که دارید، چه کارهایی میتوانید انجام دهید.
به اعتقاد نویسنده در راه ثروتمند شدن لازم نیست اصول شخصی خود را زیرپا بگذارید. از نظامهای سرمایهداری و پولهای کلانِ در گردش دل خوشی ندارید، از مادیات بیزار هستید و ترجیح میدهید زندگی درویشی خود را داشته باشید، معنویات جایگاه خیلی مهمتری در زندگیتان دارد. تمام اینها قابل درک است. مجبور نیستید قواعد خود را زیرپا بگذارید و طوری زندگی کنید که ارزشهایتان را زیر سوال ببرید. روشهای شرافتمندانهی زیادی برای ثروتمند شدن وجود دارد که هیچ کدام جدا از زندگی معنوی و پرافتخار شما نیستند. مهمترین نکته این است که همه چیز از درون شما ریشه میگیرد. پس جای نگرانی نیست. فقط به قدرت ذهن و فکر خود ایمان بیاورید تا تغییرات را در زندگی ببینید و شگفتزده شوید.
مشخصات فنی :
مترجم | زهرا بختیاری |
---|---|
تعداد صفحات | 320 |
سال چاپ | 1399 |
دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده