نقد و بررسی : مدرسه جاسوسی 2 (اردوی مرگ)
توضیحات
اثری است از استوارت گیبز به ترجمه شیرین مریم رفیعی و چاپ انتشارات پرتقال.
بن ریپلی که وارد مدرسه جاسوسی شده متوجه تفاوت های خودش با محیطی که در آن قرار دارد است، او هر لحظه در معرض خطر و مرگ قرار دارد، زیرا سازمان جاسوسی دشمنانی بزرگ و سرسخت دارد، دشمنانی که با وجود اردوی آموزشی مدرسه که در جنگل برپا می شود فرصت شکار این بچه جاسوس با استعداد برایشان فراهم شده، اما بن باید خونسرد باشد، هویت مخفی اش را حفظ کند و خودش را از مهلکه نجات دهد.
گزیده ای از کتاب
بمب دیگری در جاده، پشت سر اتوبوس، منفجر شد. از پنجره ی پشتی دیدم تکه ای از جاده نشست کرد و داخل تنگه ریخت و راه فرارمان را بست. نیت دوباره جیغ کشید و ناله کنان گفت: «من نمی خوام بمیرم! هنوز خیلی جوونم!»
دانش آموزهای داخل اتوبوس واکنش های مختلفی نشان دادند؛ بعضی از ترس فلج شده بودند و بعضی بر خود مسلط و خونسرد بودند. زویی بین این دو دسته بود: سعی داشت خونسرد باشد؛ ولی معلوم بود وحشت کرده. اکثر بچه ها سعی می کردند با متانت رفتار کنند گرچه گیج هم شده بودند. چیپ و جواهر داشتند پنجره های اضطراری را می شکستند تا بتوانیم اتوبوس را تخلیه کنیم. هنک خودش را به کلیر نزدیک کرده بود تا از او محافظت کند؛ گرچه کلیر چندان از این جوانمردی اش خوشحال نبود. با تشر گفت: «برو اون ور، من که از اون دخترای بی دست و پا نیستم!»
مشخصات فنی :
مترجم | مریم رفیعی |
---|---|
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 272 |
تاریخ تجدید چاپ | 1399-02-17 |
سال چاپ | 1399 |
وزن | 231 |
دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده