عطر بهار نارنج

کتاب عطر بهار نارنج اثری است از تکین حمزه لو به چاپ انتشارات برکه خورشید. نویسنده در کتاب خود با بیان داستانی از یک زندگی سعی دارد تا به یکی از مسائلی که کم کم در حال فراگیری جامعه ماست و الگویی غربی دارد بپردازد و مشکلات پنهان در دل آن را برجسته سازد. ازدواج سفید موضوعی است که جوانان ما امروز به آن مایل شده اند و کم تر به عواقب آن می اندیشند.

ماجرا از زبان دختری جوان روایت می شود که مادری مقید دارد و در خانواده ای با وضع مالی متوسط زندگی می کند. او دوستی به نام پیمان دارد که عاقبت رابطه شان همیشه برایش مبهم است و  دوستی صمیمی به نام مارال که سبک زندگی اش 180 درجه متفاوت از او است. نگار با افکار و عقایدی متضاد زندگی می کند که از یک سو مادرش آن ها را در گوشش می خواند و از سویی دیگر مارال، گویا روحش میان سنت و دنیای مدرنیته سرگردان است.

برایم نوشته بود:… وقتی نمی بینمت انگار یه چیزی گم کردم. از صبح عین مرغ سرکنده بال بال می زنم…

قلبم تند تند زد. چه حس خوبی بود خواسته شدن و در یاد ماندن، نوشتم: منم همینطور جونم.

باز نوشت: دیر نکنی نگار. دیگه تحمل یه دقیقه بیشتر رو هم ندارم…

دلم می خواست همان لحظه پرواز کنم یا برقصم. یک حس خوشایند مثل عید نوروز در روزهای بچگی… در اتاق را باز کردم مامان در اتاق نشیمن و پذیرایی نبود. لابد رفته بود که قبل از رسیدن شاگردش چرتی بزند. صورتم را شستم و تند به اتاقم برگشتم. با دقت آرایش کردم و حس کردم عشق چه چیز خوبی است. بهترین انگیزه برای زیبا دیدن دنیا… همین چند هفته پیش تهران را زشت و خاکستری و دودزده می دیدم ولی حالا به نظرم دلبرترین شهر دنیا شده بود. صورتم را در آینه نگاه کردم. واقعا زیباتر شده بودم یا به نظرم اینطور می رسید؟